پـَـ نـَـ پـَـ

پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار

دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم می پرسه سوختی؟
می گم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد!!!

فرستنده : مریـــــمی


14961


با کامیونم زیر پل گیر کردم. پشت سرم هم چند کیلومتر ترافیک راه افتاده...
افسر رسیده بعد از اینکه بیسیم زده میپرسه، گیر کردی؟
: پـ نـ پـ جون جناب این پل رو بار زده بودم ببرم برسونم وسط راه گازوئیل تموم کردم.

فرستنده : حسین از شهریار


14770


رفتیم رستوران گارسون اومده میگه:منو بیارم خدمتتون؟؟؟
پ نه پ...
علم غیب دارم خودم حدس میزنم و سفارش میدم...

فرستنده : sue


14758


- آخه تو آدمی؟؟؟؟؟
- پَ نه پَ؛ تو آدمی!
بخشهایی از مکالمه آدم و حوا !

فرستنده : telesm


14757


گاو اولی : ماااااااااااااااا
گاو دومی : مااااااااااااا؟؟؟؟؟
گاو اولی : پَ نــه پَ اونا !

فرستنده : telesm


14756


سر کلاس دستمو بلند کردم استاد میگه سوال داری ؟
پَــ نَ پَـــ " های هیتلر"

فرستنده : telesm


14755


حواسم نبود با صورت رفتم تو در، ميگه نديديش؟
ميگم پـــ نه پــــــ من دارکوبم مى خوام با منقار يه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو

فرستنده : telesm


14754


به يارو راننده ميگم: آقا اگه ميشه يکم سريعتر ، الان هواپيما ميپره...
ميگه: بسلامتى مسافرين؟
پــ نه پـــ فندک هواپيما ديشب دستم جامونده، ميرم بدم به رانندش!

فرستنده : telesm


14695


رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟ میگه
کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه�..!

فرستنده : telesm


14690


رفتيم كبابي، گربه زل زده تو چشمام! دوستم ميگه آخي گشنشه گوشت ميخواد؟! په نه په گارسونه اومده ببينه كمي كسري چيزي نداشته باشيم!

فرستنده : 09175xxx738 - مهسا


14624


نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس
راننده میگه می خوای سوارشی؟
پَ نه پَ اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم

فرستنده : telesm


14623


به مامانم میگم یه چیز بنداز رو بابا خوابه �
میگه پتو خوبه؟
پ نه پ میز ، میز خوبه

فرستنده : telesm


14622


تو فرودگاه دارم با رفیقم حرف میزنم یارو داره رد میشه میپرسه: شما ایرانی هستین؟
میگم: پـَـــ نــه پـَـَــــ ما چینی هستیم فقط روی ما فارسی ساز نصب کردن

فرستنده : telesm


14621


بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه دخترم خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره ۱،برای اطلاع از موجودی حساب شماره ۲٫
گفت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق.گفت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی�.گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گفت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکنم

فرستنده : telesm!!!